v دکتر درخشان استاد ممتاز اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و چهره ماندگار دانشگاه امام صادق علیهالسلام در یادداشتی به تشریح آخرین فرصتطلایی دولت برای حل مشکلات اقتصادی و حرکت به سمت اقتصادی مقاوم و شکوفا پرداختند.
1ـ بیش از هفت سال است که دولت تدبیر و امید هرآنچه «تدبیر» داشت در برجام به کار گرفت و همۀ «امید» خود را به «لغو تحریمها» بست و «تعامل سازنده» با آمریکا و نوکران اروپایی او را «کلید» حل مشکلات اقتصادی دانست.
دستاورد آن تدبیر «خسارت محض» بود و ثمرۀ این کلید و امید چیزی جز فرصتسوزی هفت ساله برای ساختن اقتصادی مقاوم و شکوفا نبود. با وجود این، هنوز یک فرصت طلایی برای این دولت بافی مانده که از رحمتهای الهی است.
این فرصت طلایی، شرایطی است که هماکنون در کشور فراهم شده است و تودههای مردم و نمایندگان مجلس اقدامات انقلابی را از دولت مطالبه میکنند.
اگر دولت تدبیر و امید این فرصت را نیز بسوزاند آنگاه فهرست خطاهایش در حکمرانی را تکمیل خواهد کرد. در شرایط کنونی، تودههای انقلابی مردم شناخت عمیقی از فریبکاریکشورهای غربی به دست آوردهاند و این واقعیت را درک کردهاند که امید به برجام سرابی بیش نیست و از سیاستمداران آمریکایی جز ترور و جنگهای اقتصادی و روانی انتظار دیگری نمیتوان داشت. دولت تدبیر و امید نباید چنین فرصت طلایی را از دست بدهد.
2ـ میدانیم که بدون شناختِ صحیح از دشمن نه میتوان برنامههای مقاومت را به درستی طراحی کرد و نه میتوان با دشمن در جبهههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مقابله کرد. ملت انقلابی ایران، تحریمهای اقتصادی آمریکا را از همان سالهای نخست انقلاب اسلامی دیده و جنگ تمام عیار اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران را بهویژه در سالهای اخیر شاهد بوده است. از این رو، جای تعجب نیست که هماکنون این ملت انقلابی برای مقاومت و مقابله با سلطهگریهای آمریکا و منافقان اروپایی او به ویژه انگلستان، فرانسه و آلمان کاملاً آماده است، اما جای تعجب در این است که دولت تدبیر و امید حتی در شرایط تحریم حداکثری و جنگ اقتصادی هنوز موضعگیری سازشکارانه و غیرانقلابی دارد.
از یک سو دولت معتقد است که در جنگ تمام عیار اقتصادی هستیم و از سوی دیگر هیچ حرکت تدافعی نداشته و برای مقاوم سازی اقتصاد ملی در این جنگ اقتصادی هیچ کوشش جدی و مؤثر نکرده است.
3ـ شرط لازم برای مقاومت در برابر دشمنان و مقابله با آنان این است که دولتی الهامبخش داشته باشیم که با روحیه و تفکر انقلابی و عملکرد جهادی بتواند در شرایط جنگ اقتصادی، الگویی از استقامت و مبارزه باشد و در کنار تودههای انقلابی مردم در مقابل دشمن دلیرانه بایستد و مایۀ دلگرمی رزمندگان جنگ اقتصادی باشد.
آیا موضعگیریهای متناقض، سازشکارانه و نومید کنندهای که در این چند سال و بویژه در هفتههای اخیر از دولت دیدهایم، میتواند الهامبخش صبر انقلابی، مقاومت شجاعانه و امید به پیروزی هرچه زودتر در این جنگ اقتصادی باشد؟ آیا سبک حکمرانی و جهتگیری سیاستهای راهبردی دولت در امور اقتصادی میتواند نوید بخش برپایی اقتصادی مقاوم، بالنده، عدالتمحور، مستقل و پایدار باشد؟
4ـ بیش از هفت سال است که روش و منش دولت تدبیر و امید موجب شده است که نه تنها نخبگان انقلابی کشور به حاشیه رانده شوند، بلکه ملت انقلابی را به تماشاچیان سریال برجام تبدیل کرده است. بنا به تصدیق رئیس جمهور، در جنگ تمام عیار اقتصادی با آمریکا هستیم، اما متأسفانه ایشان به جای آنکه مردم انقلابی را دعوت کند که برای برپایی قسط و عدالت اقتصادی بر پا خیزند و مبانی فساد در اقتصاد ملی بهویژه در شبکه بانکی، بازار سرمایه و موانع تولید را ریشهکن کنند، از آنان میخواهد که بنشینند و به تماشای سریال برجام ادامه دهند، زیرا که قسمتهای شیرین آن به زودی پخش خواهد شد.
5ـ هماکنون قاتلان سردار دلها بر این حقیقت به خوبی واقف شدهاند که فشار حداکثری به ملت قهرمان ایران نه تنها نتیجهبخش نیست، بلکه مقاومت حداکثری را در تودههای مردم ایجاد کرده است. از این رو، جنایتکاران آمریکایی مجبور شدهاند که تاکتیک جنگ اقتصادی خود را تغییر دهند و پیام مذاکره بفرستند و چه بسا حاضر باشند برای فریب دادن دولت و برخی اقشار، امتیازهای ویژۀ مالی بدهند بدین امید که بتوانند از تدوین و اجرای برنامههای انقلابی برای حل ریشهای معضلات اقتصادی کشور و برپایی اقتصادی مقاوم و شکوفا جلوگیری کنند. در شرایط کنونی که ملت انقلابی ایران دشمن خود را به تمام و کمال شناخته و این حقیقت را درک کردهاست که جز با تکیه بر ظرفیتها و نیروهای داخلی نمیتوان اقتصادی پویا و رو به رشد داشت اگر دولت بار دیگر فریب آمریکا را بخورد آنگاه نه تنها بهترین فرصت برای مقاوم سازی اقتصاد ملی و پیشرفت اقتصادی از دست خواهد رفت بلکه به فرهنگ انقلابی مردم چنان ضربهای وارد خواهد شد که ترمیم آن به سالها تلاش نیازمند است. اگر دولت تدبیر و امید چنین خطای راهبردی را مرتکب شود قطعاً پیامدهای آن به مراتب بیش از خطای راهبردی دولت سازندگی است که بعد از پایان جنگ تحمیلی مرتکب شد.
6ـ خطای راهبردی دولت سازندگی این بود که از روحیۀ انقلابی، تفکر انقلابی، عملکرد جهادی و سبک زندگی تودههای مردم که در خلال هشت سال دفاع مقدس به زیباترین صورت شکل گرفته بود نتوانست و یا نخواست در فرآیند سازندگی کشور استفاده کند. به یاد داریم که نخستین اقدام دولت سازندگی بعد از جنگ تحمیلی این بود که نمایشگاه گل و گیاه برپا کرد، بدین بهانه که مردم از هشت سال جنگ تحمیلی خسته شدهاند و اکنون نیاز به تنفس دارند.
شهرداریها به زیبا سازی شهرها پرداختند، مراکز خرید بزرگ و مجلل به سبک اروپایی و آمریکایی برای ترویج مصرف زدگی ساخته شد، استقراض خارجی با ظاهری موجه آغاز شد و حتی رئیس دولت سازندگی تجملگرایی را خلاف شئونات اسلامی ندانست. بدین ترتیب، سیل واردات کالاهای مصرفی تحت شعار رفاه اقتصادی آغاز شد.
هرگز از یاد نمیبریم کسی را که بعد از جنگ تحمیلی و برای نخستین بار بر صندلی اشرافی جلوس کرد و در شبکۀ خبر سیما ظاهر شد. آیا ایشان چنین میپنداشتند که ترویج فرهنگ تجملگرایی و اشرافیت شرط لازم برای سازندگی است؟
آنان که با الفبای علم واقعی اقتصاد و نه آموزههای اقتصاددانان نوکر صفت سرمایهداری لیبرال آشنا هستند به خوبی میدانند که تنها و تنها فرصت واقعی برای آنکه بتوان اقتصاد ملی را از اعتیاد به مصرف دلارهای نفتی نجات داد و آن را بر پایههای استوار تولید ملی توسعه داد چیزی جز دگرگون شدن الگوی مصرف و سبک زندگی نیست.
متأسفانه دولت سازندگی آن فرصت طلایی را از دست داد و نه تنها قناعت و ساده زیستی مردم را که از برکات جنگ تحمیلی بود، مبنای الگوی پیشرفت اقتصادی قرار نداد، بلکه با اشتیاق و دلباختگی کامل به توصیۀ اقتصاددانان صندوق بینالملل پول و اقتصاددانان غرب زدۀ داخلی گوش فرا داد.
بدین ترتیب، مصرف زدگی و سبک زندگی اشرافی که دولت سازندگی حامی آن بود و صدا و سیما و رسانهها ترویج دهندۀ آن بودند رونق گرفت و در دولتهای بعدی استمرار یافت تا کار به جایی رسید که اکنون در دولت تدبیر و امید برخی مدیران ارشد یا فرزندان ژنی آنان به کاخ نشینی و پورشه سواری افتخار میکنند
7ـ خطای راهبردی دولت سازندگی در غافل شدن از ظرفیتها و نیروهای انقلابی داخلی ازیکسو و دلباختهشدن به الگوهای اقتصادی غرب سلطهگر و کوشش برای تعاملِ به اصطلاح سازنده با دشمنان قسمخوردۀ انقلاب اسلامی از سوی دیگر متأسفانه در ابعادی بهمراتب گستردهتر و عمیقتر در دولت فعلی روی داده است که خطر وقوع مرحلۀ نهایی و خطرناک این راهبرد را هماکنون شاهد هستیم.
حاصل آنکه، آخرین فرصت تکرار ناپذیر برای دولت تدبیر و امید این است که از ادامۀ سریال برجام دست بردارد و کلید حل مشکلات اقتصادی را در تعامل سازنده با جنایتکاران غربی نداند و به جای آن از ظرفیت بسیار بالای مقاومت که تودههای مردم در مقابل فشار حداکثری آمریکا به دست آوردهاند به نحو صحیح بهرهبرداری کند. در غیر این صورت، تاریخ اقتصاد سیاسی کشور هیچگاه چنین فرصتسوزی را فراموش نخواهد کرد.
هرکه سخن ناصحان نشنود بدو آن رسد که به باخه رسید .
استاد راهبردهای اساسی بازسازی اقتصادی ایران عزیز به لحاظ فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را تشریح بفرمایید. تشکر.
سپاس استاد گرامی از روشنگری حکیمانه سپاس بیکران.
بسیار عالی و حکیمانه... گاهی یک فرصت سوزی چنان صدمه ای وارد می کند که با گذشت ده ها سال قابل جبران نیست و جز حسرت و ضرر ثمری دیگر ندارد.
راه حل/؟؟
بسیار عالی بود